سنجش امکان پذیری به کارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در برنامه ریزی در شهر اصفهان

Authors

زهره عبدی دانشپور

دانشگاه شهید بهشتی داریوش مرادی چادگانی

دانشگاه شهید بهشتی

abstract

چکیده کیفیت زندگی، انگاشتی کلیت باور، نسبی، پیچیده و چندبُعدی است که به تمام ابعاد فضایی برنامه ریزی (چون اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، سازمانی و زیست محیطی) و زمینه های عینی و ذهنی زندگی در مقیاس های فردی و جمعی مربوط می گردد. سیستم برنامه ریزی شهری در ایران از این انگاشت در دستورکار برنامه ریزی شهری بهره نبرده و سازوکار قابل به کارگیری برای آن تعریف نشده است. در شهر اصفهان نیز با وجودی که ارتقاء کیفیت زندگی به عنوان یک هدف در دستورکار سیستم برنامه ریزی شهری قراردارد ولی در جنبه های محتوایی و روندکاری برنامه ریزی شهری ردپای انگاشت کیفیت زندگی قابل ردیابی نیست. این کاستی، ارتقاء کیفیت زندگی را با محدودیت روبه رو کرده است و در نتیجه نشانگرهای کیفیت زندگی در دورۀ ده سالۀ 1382 تا 1392، به ویژه در زمینه های مرتبط با کیفیت اشتغال، مسکن، نیروی انسانی و امنیت اجتماعی، نشان از کاهش سطح کیفیت زندگی دارند. این مقاله دارای اهداف سه گانۀ نخست) ردیابی جنبه های محتوایی و روندکاری برنامه ریزی شهری در اصفهان، دوم) سنجش امکان پذیری چگونگی راه اندازی، مناسب سازی و به کارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم برنامه ریزی شهری در اصفهان و سوم) بحث در مورد چگونگی اثرگذاری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی بر سیستم برنامه ریزی شهری در اصفهان در راستای ارتقاء کیفیت زندگی، است. به منظور دستیابی به اهداف مقاله یک فرایند توصیفی، اکتشافی و تجویزی متشکل از سه مرحله طراحی و پیموده شده است: مرحلۀ نخست این فرایند به چیستی های مرتبط با زمینه های نظری و فنی انگاشت کیفیت زندگی، ارتقاء کیفیت زندگی و سیستم های گزارش دهی کیفیت زندگی می پردازد. مرحلۀ دوم به سنجش کیفیت زندگی در شهراصفهان با به کارگیری روش ممیزی اجتماعی بر پایه مقیاس گذاری لیکرت، ونیز به سنجش بود و نبود و ردیابی جایگاه سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در این شهر می پردازد. در مرحلۀ سوم، سنجش امکانپذیری به کارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامه ریزی شهری در اصفهان در دو جنبۀ محتوایی و روندکاری با استفاده از روش تحلیل محتوای متون سازمانی و اسناد برنامه های شهری اصفهان و نیز با استفاده از روش مصاحبه با کارشناسان انجام شده است. نتایج سنجش ها نشان از آن دارد که ارتقاء کیفیت زندگی در شهر اصفهان وابستگی مستقیم به تدبیر و شکل گیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در دستورکار سیستم برنامه ریزی شهری دارد. این کار نیازمند تمهیدات و دگرگونی های لازم در برقراری هماهنگی در ابعاد فضایی برنامه ریزی و نیز جنبه های محتوایی و روندکاری در سیستم برنامه ریزی شهری است.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

سنجش امکان‌پذیری به‌کارگیری سیستم گزارش‌دهی کیفیت زندگی در برنامه‌ریزی در شهر اصفهان

کیفیت زندگی، انگاشتی کلیت‌باور، نسبی، پیچیده و چندبُعدی است که به تمام ابعاد فضایی برنامه‌ریزی (چون اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، سازمانی و زیست محیطی) و زمینه‌های عینی و ذهنی زندگی در مقیاس‌های فردی و جمعی مربوط می‌گردد. سیستم برنامه‌ریزی شهری در ایران از این انگاشت در دستورکار برنامه‌ریزی شهری بهره نبرده و سازوکار قابل به‌کارگیری برای آن تعریف نشده است. در شهر اصفهان نیز با وجودی که ارتقاء کیفیت ز...

full text

مدل پیشنهادی برای سنجش کیفیت زندگی: مطالعه موردی: شهر اصفهان

کیفیت زندگی به دلیل گسترش روند صنعتی شدن و پیشرفت فناوری که توجه به بُعد کمّی زندگی انسان را مد نظر قرار می‌دهد و هم‌چنین به دنبال غفلت از جنبه‌های کیفی زندگی انسان، طی چند دهه گذشته در کشورهای غربی مورد توجه اندیشمندان و متفکران علوم انسانی قرار گرفت. در این راستا، محققان علوم انسانی ضمن تعریف مفهوم کیفیت زندگی، تلاش نمودند ابعاد و شاخص‌های مختلف این مفهوم را تعیین کنند و مورد سنجش قرار دهند. مق...

full text

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

full text

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
برنامه ریزی فضایی(جغرافیا)

جلد ۵، شماره ۲، صفحات ۲۵-۵۴

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023